معنی آزارنده عامیانه

حل جدول

آزارنده عامیانه

دمار درار

دماردرار

لغت نامه دهخدا

آزارنده

آزارنده. [رَ دَ/ دِ] (نف) موذی. موجع. مولِم. متعب. شاق. مجحد.


عامیانه

عامیانه. [ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) منسوب به عوام و مردم بیسواد و فرومایه و پست. (ناظم الاطباء):
عامیانه چه ملامت میکنی
بخل بر خوان خداوند غنی.
مولوی.

فرهنگ عمید

آزارنده

آزار‌دهنده،


عامیانه

آنچه به‌وسیلۀ مردم عادی استفاده می‌شود، غیرعلمی، عوامانه،
(قید) مانند عوام، به روش مردم عادی: عامیانه چه ملامت می‌کنی / بخل بر خوان خداوند غنی (مولوی: ۷۹۸)،

فرهنگ معین

آزارنده

(رَ دِ) (ص فا.) آزاردهنده، موذی.


عامیانه

(نِ) [ع - فا.] (ق مر.) مانند عوام و مردم بی سواد.

مترادف و متضاد زبان فارسی

آزارنده

آزاررسان، موذی، الیم، دردناک


عامیانه

خلقی، عوامانه، عوام‌وار،
(متضاد) عارفانه

فرهنگ فارسی هوشیار

آزارنده

موذی، موجع، مولم


عامیانه

منسوب به عوام و مردم بیسواد و فرومایه

کلمات بیگانه به فارسی

عامیانه

تودگانه

فارسی به عربی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عامیانه

تودگانه

معادل ابجد

آزارنده عامیانه

445

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری